عین رند: سخنرانی Francisco d’Anconia در مورد پول
“بنابراین شما فکر می کنید که پول ریشه همه شر است؟” گفت: Francisco d’Anconia. “آیا تا به حال پرسیده اید ریشه پول چیست؟ پول ابزاری برای مبادله است که تا کالاهایی تولید نشده و مردان قادر به تولید آنها نباشند ، وجود آن نمی تواند. پول شکل اصلی این اصل است که مردانی که می خواهند با یکدیگر معامله کنند باید از طریق تجارت معامله کنند و ارزش خود را بدهند. “
** سخنرانی زیر ، همانطور که توسط شخصیت خیالی Francisco d’Anconia گفته شده است ، و توسط رمان نویس محبوب Ayn Rand نوشته شده است. این نسخه در 10 اکتبر 1957 منتشر شد. نسخه کوتاه و منتشرشده برای اولین بار در پورتال وب ظاهر شد “faculty.citadel.edu/sobel.”” سخنرانی Francisco d’Anconia در مورد پول “در اینجا در Bitcoin.com برای حفظ تاریخی تجدید چاپ می شود. “سخنرانی Francisco d’Anconia درباره پول” برای کسانی که به بیت کوین و اقتصاد رمزنگاری اعتقاد دارند مهم است. نظرات بیان شده در این مقاله از نظر نویسنده است. Bitcoin.com در قبال هرگونه نظر ، محتوا ، صحت یا کیفیت در سرمقاله تاریخی مسئولیتی ندارد و هیچ مسئولیتی در قبال آن ندارد. **
وی گفت: “پول ابزار موکری نیست که با اشک اشک محصول شما را ادعا می کنند یا غارتگرانی که به زور آن را از شما می گیرند. پول فقط توسط مردانی که تولید می کنند امکان پذیر است. آیا این همان چیزی است که شما شر می دانید؟?
وقتی در ازای تلاش خود پولی را قبول می کنید ، این کار را فقط با این اعتقاد انجام می دهید که آن را با محصول تلاش دیگران عوض کنید. این موهوها یا غارتگران نیستند که به پول ارزش می دهند. نه یک اقیانوس اشک و نه همه اسلحه های جهان می توانند آن تکه های کاغذ موجود در کیف پول شما را به نانی تبدیل کنند که فردا برای زنده ماندن به آن احتیاج دارید. این تکه های کاغذ ، که باید طلا باشد ، نشانه افتخار است – ادعای شما در مورد انرژی مردان تولید کننده. کیف پول شما اظهار امیدواری شماست که در جایی در جهان پیرامون شما مردانی وجود دارند که از این اصل اخلاقی که ریشه پول است پیروی نمی کنند ، آیا این چیزی است که شما شر می دانید?
آیا تا به حال به دنبال ریشه تولید بوده اید؟ به یک ژنراتور الکتریکی نگاهی بیندازید و جرات کنید به خود بگویید که این موتور با تلاش عضلانی و بدون فکر بدن بروت ایجاد شده است. سعی کنید بدون دانشی که مردانی که برای اولین بار باید آن را کشف کنند ، یک دانه گندم پرورش دهید. سعی کنید غذای خود را فقط با حرکات فیزیکی بدست آورید – و خواهید فهمید که ذهن انسان ریشه تمام کالاهای تولید شده و تمام ثروت موجود در زمین است..
اما شما می گویید پول توسط قشر قوی در ازای ضعف بدست می آید؟ منظورت از چه نیرویی است؟ این قدرت تفنگ یا عضله نیست. ثروت محصول توانایی تفکر انسان است. پس آیا پولی توسط مردی که موتور را اختراع می کند با هزینه کسانی که آن را اختراع نکرده اند ، بدست می آید؟ آیا پول توسط هوشمندان به هزینه احمقان بدست می آید؟ توسط قادر به هزینه بی کفایت؟ توسط بلند پروازانه به هزینه تنبل؟ پول حاصل می شود – قبل از آن که بتواند آنرا غارت یا خرد کند – با تلاش هر انسان صادقی ، هر کدام در حد توانایی خود ، بدست می آید. یک انسان صادق کسی است که بداند نمی تواند بیش از آنچه تولید کرده مصرف کند. ‘
تجارت با پول کد مردان سرقفلی است. پول بر این اصل استوار است که هر مرد صاحب ذهن و تلاش خود است. پول اجازه نمی دهد هیچ قدرتی برای توصیف ارزش تلاش شما به جز انتخاب داوطلبانه مردی که مایل است در عوض تلاش شما را معامله کند. پول به شما این امکان را می دهد که برای کالاهای خود و کار خود آنچه را که ارزش آن را برای مردانی که خریداری می کنند ، بدست آورید ، اما نه بیشتر. پول هیچ معامله ای را مجاز نمی داند ، مگر معاملات منافع متقابل با قضاوت اجباری تجار. پول این شناخت را از شما می طلبد که مردان باید برای منافع خود کار کنند ، نه برای جراحت خود ، برای منافع خود ، نه از دست دادن خود – تشخیص اینکه آنها جانوران سنگینی نیستند ، که برای تحمل سنگین بدبختی شما متولد شده اند – باید ارزش هایی را به آنها ارائه دهد ، نه زخم – که پیوند مشترک بین مردان تبادل رنج نیست ، بلکه مبادله کالا است.
پول می خواهد که شما بفروشید ، نه ضعف شما در برابر حماقت مردان ، بلکه استعداد شما نسبت به دلیل آنها. این امر می طلبد که شما خرید کنید ، نه بدترین لباس هایی که ارائه می دهند ، بلکه بهترین چیزی است که پول شما می تواند پیدا کند. و هنگامی که مردان با تجارت زندگی می کنند – با دلیل ، نه با زور ، به عنوان داور نهایی آنها – این بهترین محصولی است که برنده می شود ، بهترین عملکرد ، مردی با بهترین قضاوت و بالاترین توانایی است – و درجه تولید یک مرد درجه پاداش او این رمز هستی است که ابزار و نماد آن پول است. آیا این چیزی است که شما شر می دانید؟ “
اما پول فقط یک ابزار است. شما را به هر کجا که بخواهید می برد ، اما جایگزین شما به عنوان راننده نمی شود. به شما وسیله ای برای برآوردن خواسته هایتان می دهد ، اما خواسته های شما را فراهم نمی کند. پول آفت مردانی است که تلاش می کنند قانون علیت را معکوس کنند – مردانی که می خواهند با تصرف محصولات ذهن خود را جایگزین ذهن کنند.
“پول شادی را برای مردی خریداری نخواهد كرد كه هیچ مفهومی از آنچه می خواهد ، ندارد: اگر از دانش در مورد ارزش گذاری كردن طفره رفته باشد ، پول به او كد ارزشی نمی بخشد ، و اگر هدفی برای او نخواهد داشت ، از انتخاب آنچه که باید جستجو کرد فرار کرد. پول هوش برای احمق ، یا تحسین ترسو ، یا احترام به نااهل را نمی خرد. مردی که قصد دارد مغز مافوق خود را برای خدمت به او خریداری کند ، پول خود را جایگزین قضاوت خود می کند ، در نهایت قربانی فرومایه خود می شود. افراد باهوش او را رها می کنند ، اما تقلب ها و کلاهبرداری ها با قانونی که او کشف نکرده است به او هجوم می آورند: هیچ کس ممکن است کوچکتر از پولش نباشد. آیا این دلیلی است که شما آن را شیطانی می نامید?
“فقط مردی که به آن نیازی ندارد ، در ارث بردن ثروت مناسب است – مردی که از هرجایی که شروع کند ثروت خود را بدست می آورد. اگر وارثی برابر با پولش باشد ، در خدمت او است. در غیر این صورت ، او را نابود می کند. اما شما نگاه می کنید و گریه می کنید که پول او را فاسد کرده است. آیا این یا او پول خود را فاسد کرد؟ به یک وارث بی ارزش حسادت نکنید؛ ثروت او متعلق به شما نیست و شما با این کار بهتر نمی توانستید کار کنید. فکر نکنید که باید بین شما توزیع می شد. بارگذاری جهان با پنجاه انگل به جای یكی ، فضیلت مرده را كه ثروت آن بود بر نمی گرداند. پول یک قدرت زنده است که بدون ریشه می میرد. پول در خدمت ذهنی نخواهد بود که نتواند با آن مطابقت داشته باشد. آیا این دلیلی است که شما آن را شیطانی می نامید?
پول وسیله بقای شماست. حکمی که شما بر اساس منبع معاش خود صادر می کنید ، حکمی است که در مورد زندگی خود صادر می کنید. اگر منبع فاسد باشد ، شما وجود خود را لعنت کرده اید. آیا پول خود را با کلاهبرداری بدست آوردید؟ با تطبیق رذایل مردانه یا حماقت مردانه؟ با پذیرایی از احمق ها ، به این امید که بیش از توانایی خود را داشته باشید؟ با پایین آوردن استانداردهای خود؟ با انجام کار برای خریدارانی که تحقیر می کنید تحقیر می کنید؟ اگر چنین است ، پس پول شما لحظه ای یا یک پنی شادی به شما نمی دهد. در این صورت تمام چیزهایی که می خرید ، نه ادای احترامی برای شما ، بلکه ملامتی خواهد بود. نه یک دستاورد ، بلکه یادآوری شرمساری است. سپس فریاد می زنید که پول شر است. ایول ، زیرا برای احترام به خود شما ضربه سختی نخورد؟ شر ، زیرا اجازه نمی دهد از فساد خود لذت ببرید؟ آیا این ریشه نفرت شما از پول است?
پول همیشه یک نتیجه باقی می ماند و از جایگزینی شما به عنوان دلیل خودداری می کند. پول محصول فضیلت است ، اما به شما فضیلت نمی بخشد و رذایل شما را بازخرید نمی کند. پول چیزهای ناخواسته را به شما خواهد داد ، نه از نظر ماده و نه از نظر روح. آیا این ریشه نفرت شما از پول است?
“یا شما گفتید این عشق به پول است که ریشه همه شر است؟ دوست داشتن یک چیز شناختن و دوست داشتن ماهیت آن است. دوست داشتن پول این است که این حقیقت را بدانیم و دوست داشته باشیم که پول ایجاد بهترین قدرت در درون شماست ، و کلمه عبور شما برای تلاش شما برای تلاش بهترین ها در میان مردان است. این شخصی است که روح خود را به نیکل می فروشد ، و در اعلام نفرت از پول بلندترین صدا را دارد – و دلیل خوبی دارد که از آن متنفر باشد. دوستداران پول حاضرند برای آن کار کنند. آنها می دانند که توانایی لیاقت آن را دارند.
بگذارید در مورد سرنخ شخصیت های مردانه نکته ای به شما بگویم: مردی که پول را لعنت می کند آن را به طور نامناسبی بدست آورده است. مردی که به آن احترام می گذارد آن را به دست آورده است. “
برای زندگی خود از هر مردی که به شما می گوید پول شر است فرار کنید. این جمله زنگ جذامی یک غارتگر نزدیک است. تا زمانی که مردها روی زمین با هم زندگی می کنند و به وسیله ای برای معامله با یکدیگر احتیاج دارند – تنها پول جانشین آنها ، اگر پول را رها کنند ، پوزه تفنگ است.
اگر پول بخواهید آن را بسازید یا آن را حفظ کنید ، پول بالاترین فضایل را از شما می خواهد. مردانی که هیچ شهامت ، غرور و عزت نفس ندارند ، مردانی که هیچ احساس اخلاقی در مورد حق پول خود ندارند و حاضر نیستند همانطور که از زندگی خود دفاع می کنند از آن دفاع کنند ، مردانی که از ثروتمند بودن عذرخواهی می کنند – برای مدت طولانی ثروتمند نخواهند ماند . آنها طعمه ای طبیعی برای ازدحام غارتگران هستند که قرنها در زیر صخره ها می مانند ، اما با اولین بوی مردی که بخاطر تقصیر مالکیت مال بخشیده می شود ، بیرون می آیند. آنها عجله خواهند کرد تا او را از گناه و زندگی خود راحت کنند ، همانطور که شایسته او است.
در این صورت شاهد ظهور مردان دو استاندارد – مردانی هستید که با زور زندگی می کنند ، اما برای کسانی که با تجارت زندگی می کنند ارزش پولهای غارت شده خود را حساب کنند – مردانی که اتومبیلرانی هستند که از فضیلت استفاده می کنند. در یک جامعه اخلاقی ، اینها مجرم هستند و اساسنامه ها برای محافظت از شما در برابر آنها نوشته شده است. اما وقتی جامعه ای مجرمان را تاسیس می کند – به موجب حق و قانون توسط غارتگران – مردانی که با استفاده از زور برای به دست آوردن ثروت قربانیان خلع سلاح می شوند – در این صورت پول به عنوان انتقام جویی سازندگان آن درآمد. این غارتگران معتقدند که سرقت از مردان بی دفاع ، پس از تصویب قانونی برای خلع سلاح آنها ، ایمن است. “
اما غنیمت آنها تبدیل به آهنربا برای غارتگران دیگر می شود ، که همانطور که بدست آوردند آن را از آنها می گیرند. سپس مسابقه نه به توانایی تولیدکننده بلکه به بی رحمانه ترین افراد در برابر بی رحمی می رود. وقتی زور معیار باشد ، قاتل بر جیب برنده پیروز می شود. و سپس آن جامعه ، در گسترش ویرانه ها و کشتار ، از بین می رود.
“آیا می خواهید بدانید که آن روز فرا می رسد؟ تماشای پول پول فشارسنج یک فضیلت یک جامعه است. وقتی می بینید که معامله انجام می شود ، نه با رضایت ، بلکه با اجبار – وقتی می بینید برای تولید ، باید از مردانی که هیچ تولید نمی کنند اجازه بگیرید – وقتی می بینید پول برای کسانی که معامله می کنند جریان دارد ، نه در کالاها ، اما به نفع شما – وقتی می بینید که مردان با پیوند و کشش نسبت به کارشان ثروتمندتر می شوند ، و قوانین شما از شما در برابر آنها محافظت نمی کند ، بلکه از آنها در برابر شما محافظت می کند – وقتی می بینید که فساد پاداش می گیرد و صداقت به خود تبدیل می شود – ایثار – شما ممکن است بدانید که جامعه شما محکوم به فنا است. “
پول واسطه ای بسیار نجیب است که با اسلحه رقابت نمی کند و با بی رحمی شرایط را فراهم نمی کند. این اجازه نخواهد داد که کشوری به عنوان نیمی از مال ، نیمه غارت زنده بماند.
“هرگاه ویران گران در میان مردان ظاهر می شوند ، آنها با از بین بردن پول شروع می کنند ، زیرا پول محافظت از مردان و پایه و اساس وجود اخلاقی است. ناوشکن ها طلا را توقیف می کنند و یک تکه کاغذ تقلبی به صاحبان آن می سپارند. این همه معیارهای عینی را از بین می برد و انسان را به قدرت دلخواه یک ارزش آفرین خودسر می رساند. طلا یک ارزش عینی ، معادل ثروت تولید شده بود. کاغذ رهنی است برای ثروت که وجود ندارد و پشتوانه آن اسلحه ای است که هدف آن کسانی باشد که انتظار می رود آن را تولید کنند. كاغذ چكي است كه غارتگران قانوني از حسابي به دست مي آورند كه مال آنها نيست: به فضيلت قربانيان. با روزی که علامت گذاری شده است “حساب بیش از حد کشیده شده است” ، روزی را تماشا کنید.
وقتی شر را وسیله بقا قرار داده اید ، انتظار نداشته باشید که مردان خوب بمانند. انتظار نداشته باشید که آنها اخلاقی بمانند و جان خود را از دست دهند تا علوفه بی اخلاقی شوند. وقتی تولید مجازات می شود و غارت پاداش می دهد ، انتظار نداشته باشید که آنها تولید کنند. نپرسید ، ‘چه کسی جهان را نابود می کند؟ شما هستید.
شما در میان بزرگترین دستاوردهای بزرگترین تمدن سازنده ایستاده اید و تعجب می کنید که چرا در اطراف شما متلاشی می شود ، در حالی که شما خون حیات آن را لعنت می کنید – پول. شما همانطور که وحشیان قبل از شما نگاه می کردند به پول نگاه می کنید و تعجب می کنید که چرا جنگل در حال خزیدن به لبه شهرهای شما است. در طول تاریخ مردان ، پول همیشه توسط غارتگران یک مارک تجاری دیگر ، که نام آنها تغییر می کرد ، اما روش آنها ثابت باقی می ماند: به دست آوردن ثروت به زور و نگه داشتن تولید کنندگان مقید ، تحقیر ، بدنام ، محروم از شرف.
این عبارت در مورد شرارت پول ، که با چنین بی پروایی صالحی به زبان می آورید ، از زمانی ناشی می شود که ثروت با زحمت بردگان تولید می شود – برده هایی که حرکاتی را که یک بار توسط ذهن کسی کشف شده و برای قرن ها بدون بهبود مانده است ، تکرار می کنند. تا زمانی که تولید با زور اداره می شد ، و ثروت با فتح به دست می آمد ، چیز کمی برای تسخیر وجود داشت ، با این وجود در طول قرن ها رکود و گرسنگی ، مردان غارتگران را به عنوان اشراف شمشیر ، به عنوان اشراف زاده به دنیا می آوردند ، به عنوان اشراف بزرگ می کردند از دفتر ، و تولید کنندگان را تحقیر کرد ، به عنوان برده ، به عنوان بازرگان ، به عنوان مغازه دار – به عنوان صنعتگران.
به افتخار بشریت ، برای اولین و تنها بار در تاریخ ، یک کشور پول بود – و من هیچ ادای احترام بالاتر و با احترام بیشتری برای پرداخت به آمریکا ندارم ، به این معنی: کشور عقل ، عدالت ، آزادی ، تولید ، دستاورد برای اولین بار ، ذهن و پول انسان آزاد شد و هیچ ثروتی توسط فتح وجود نداشت ، بلکه فقط ثروت توسط کار بود و به جای شمشیربازها و برده ها ، سازنده واقعی ثروت ، بزرگترین کارگر ، ظاهر شد بالاترین نوع انسان – انسان خودساخته – صنعتگر آمریکایی.
اگر از من بخواهید که افتخارآمیزترین تمایز آمریکایی ها را نام ببرم ، من انتخاب می کنم – زیرا این شامل همه موارد دیگر است – این واقعیت است که آنها کسانی بودند که عبارت “برای پول درآوردن” را ایجاد کردند. هیچ زبان یا ملتی دیگر از این کلمات استفاده نکرده است قبل از؛ مردان همیشه فکر می کردند ثروت به عنوان یک مقدار ثابت است – که باید به عنوان یک مصلحت توقیف شود ، التماس شود ، به ارث برود ، به اشتراک گذاشته شود ، غارت شود آمریکایی ها اولین نفری بودند که فهمیدند باید ثروت ایجاد شود. کلمات “برای به دست آوردن پول” ماهیت اخلاق انسانی را در خود نگه می دارند.
با این حال اینها کلماتی بودند که به دلیل فرهنگ های پوسیده قاره های غارتگران ، آمریکایی ها را نکوهش کردند. اکنون اعتباری غارتگران باعث شده است که شما افتخارآمیزترین دستاوردهای خود را به عنوان مشخصه ای از شرم ، موفقیت خود را به عنوان گناه ، بزرگترین مردان خود ، صنعتگران ، به عنوان محافظان سیاه و کارخانه های باشکوه خود را به عنوان محصول و دارایی کار عضلانی ، کار برده های شلاق زده ، مانند اهرام مصر. روتایی که سمور می کند و می گوید هیچ تفاوتی بین قدرت دلار و قدرت شلاق نمی بیند ، باید تفاوت را از روی پوسته خود بیاموزد – همانطور که فکر می کنم ، او این کار را خواهد کرد. “
تا زمانی که کشف نکنید که پول ریشه همه خوبی ها است ، تخریب خود را می خواهید. وقتی پول از ابزاری برای معامله مردان با یکدیگر باز ماند ، آن وقت مردان به ابزار مردان تبدیل می شوند. خون ، شلاق ، و اسلحه – یا دلار. انتخاب خود را انجام دهید – مورد دیگری وجود ندارد – و وقت شما در حال اتمام است.
نظر شما در مورد “سخنرانی درباره پول” توسط Francisco d’Anconia چیست؟ در بخش نظرات زیر به ما اطلاع دهید.