وندی مک الروی: دولت را سر و صدا نکن ، دولت را دور بزن

دولت را سر و صدا نکنید ، ایالت را دور بزنید

انقلاب ساتوشی: انقلابی در انتظارات رو به افزایش

بخش 5: نجات جهان از طریق آنارشیسم

فصل 11 ، قسمت 7

Crypto Justice: دولت را سر و صدا نکنید ، دولت را دور بزنید.

بنجامین تاکر فردگرا و آنارشیست قرن نوزدهم از آنارشیسم به عنوان “جامعه با قرارداد” نام برد. این قراردادها می تواند بیانگر هرگونه مبادله ای باشد ، از اجاره نامه به فحشا ، از بیمه نامه گرفته تا معاملات دارویی. این قراردادها قانونی و غیرقانونی نبوده و فقط توافقی است. همانطور که رمزنگاری بانکداری مرکزی را دور می زند و کنترل اقتصادی را تا حد زیادی به فرد متمرکز نمی کند ، قراردادهای هوشمند این امکان را دارند که بسیاری از سیستم های حقوقی را دور بزنند و به قانون مردم برگردند – قانون قرارداد. اما ، مانند رمزنگاری ، قراردادها به شخص ثالث قابل اعتماد احتیاج ندارند.

– وندی مک الروی ، “چگونه بلاکچین عدالت خصوصی را تأمین می کند”

نسخه هفته گذشته انقلاب Satoshi با عنوان “چگونه بلاکچین عدالت خصوصی را تأمین می کند” بود. این مقاله استدلال کلیدی مورد استفاده برای مقابله با احتمال آزادی آزادی یا حقوق خصوصی را بررسی کرد. به طور خلاصه: برای عملکرد عدالت ، محتوا و اجرای عدالت باید به طور گسترده ای پذیرفته شود و این پذیرش بر اساس قانونی بودن سیستم است. تصور می شود که این مشروعیت متکی بر اجماع است – در مورد قضاوتی که اکثر افراد مربوطه در آن تصمیم گرفته اند – و نه در مورد انتخاب فردی. این بدان معناست که اجرای عدالت باید توسط آژانس متمرکز و یکدست شود که از اجماع برخوردار است زیرا چنین نهادی از رعایت جامعه ، اگر نه از احترام ، برخوردار است. دینامیک قبلی به حالت نیاز دارد. وقتی نه اطاعت و نه احترام وجود داشته باشد ، سیستم عدالت از طریق خشونت نهادینه شده اجرای قانون ، مطابقت دارد.

موازی رمزنگاری و عدالت

استدلال فیات و خلاف رمزنگاری کاملاً مشابه است. ادعا می شود که برای عملکرد ، یک ارز باید به طور گسترده ای پذیرفته شود و این تنها در صورتی اتفاق می افتد که عموم مردم آن را قانونی می دانند. اتفاق نظر لازم است. منطق: ارز باید توسط آژانس صادر شود که از حمایت عمومی برخوردار باشد و بتواند مطابقت را به صورت پذیرش صادر کند. اگر “ارز اجماعی” داوطلبانه استفاده نشود یا اگر از رقابت رنج می برد ، پس استفاده از آن می تواند توسط یک نیروی نهادینه شده ، مانند قوانین قانونی قانونی اعمال شود. باز هم ، این نیاز به دولت دارد.

این استدلال برای ارز نامعتبر است. برای عدالت فاقد اعتبار است. Crypto ثابت کرد که رضایت فردی همراه با ابزار مدیریتی – بلاکچین – می تواند ارزی را ایجاد کند که دیگران آن را بپذیرند. ارز فقط به رضایت کاربران و نه اجماع گسترده تر احتیاج دارد و انطباق با بلاکچین مسئله ای خودکار است.

با این حال بحث اجماع برای ارز و عدالت بیش از حد نامعتبر است. عمیقا غیر صادقانه است. برای یک چیز ، این یک تناقض است. اگر اداره و پذیرش “خدمات” به زور متکی باشد ، خدمات نیز چنین است نه به طور گسترده ای به عنوان قانونی شناخته می شود؛ به طور گسترده ای مخالف است.

این استدلال همچنین حاوی چندین مانع دستی یا مفهومی است. یکی نحوه ارائه رضایت و اجماع است. رضایت با مشروعیت برابر است. این منطقی به نظر می رسد زیرا در سطح شخصی چنین است. رضایت و مشروعیت در هنگام بحث در مورد تمایل شخص به مبادله ، علت و معلولی است. ازدواج با گفتن “من انجام می دهم” مشروعیت می یابد. اما بحث مشروعیت هنگامی که اجماع را مطرح می کند ، چرخش شدیدی پیدا می کند. در این مرحله ، مشروعیت دیگر بر اساس رضایت فردی نیست بلکه بر اساس یک توافق جمعی است که در آن رضایت فردی دموکراتیک می شود. اکثریت برنده می شوند. فرد ضرر می کند. همانطور که طنزپرداز سیاسی P.J. O’Rourke اظهار داشت “اجماع دو حزب. این دو کلمه ترسناک واشنگتن هستند. اتفاق نظر دو طرفه مانند وقتی است که پزشک و وکیلم با همسرم توافق می کنند که من به کمک احتیاج دارم. “

بحث اجماع به جغرافیا بستگی دارد. از آنجا که جوامع از نظر جغرافیایی تعریف شده اند ، فرض بر این است که قوانینی از نظر جغرافیایی – همگن باید وجود داشته باشد و آنها معمولاً با نوعی قاعده اکثریت وضع می شوند. انتخابات الزام آور منجر به سیاستمداران می شود – یعنی افرادی که از طریق اجماع قدرت دارند – قوانینی را تصویب می کنند که برای هر فرد اعمال می شود ، به عنوان مثال ، خواه فرد رضایت دهد یا نه.

چه اتفاقی می افتد که جغرافیا یک جامعه و نهادهای آن را تعریف نکند؟ رمزنگاری حداقل در یک زمینه به این س answeredال پاسخ داد: ارز. پول دیگر محدود به فیاتی نیست که از طرف حوزه های قضایی صادر می شود ، و از نقاط فیزیکی خفه نامیده می شود. رمزنگاری ارز را غیرمتمرکز کرده و جغرافیای دولت را دور می زند. کلید حقوق خصوصی و عدالت همان کلید پول است: شخص ثالث مورد اعتماد را با تمرکز بر کنترل به فرد بردارید.

عدالت خصوصی

عدالت زمانی اتفاق می افتد که هرکس آنچه لیاقتش را دارد دریافت کند. قانون آزادی یا خصوصی شامل قوانینی است که برای دستیابی به این هدف لازم است.

متقاعد کننده ترین نظریه پرداز حقوق خصوصی ممکن است آزادیخواه رندی بارنت باشد که نظریه ها و قراردادهای حقوقی را در دانشگاه جورج تاون تدریس می کند. بارنت در کتاب خود به نام ساختار آزادی ادعا می کند که قضاوت و اجرای قانون باید به صورت خصوصی و با ناکارآمدی های بازار آزاد انجام شود. یک نمونه از موارد اخیر در رمزنگاری ظهور مبادلات غیرمتمرکز برای رسیدگی به مشکلات تبدیل است. بارنت استدلال می کند که قانون خصوصی راه حل نفوذ فسادآمیزی است که منافع و قدرت منافع ناگزیر بر عدالت اعمال خواهد کرد.

حقوق خصوصی در مقایسه با مدلهای مدرن فوق العاده ساده است. بارنت می نویسد ، “هر دلار هزینه شده برای مجازات یک مصرف کننده یا فروشنده مواد مخدر ، دلار است که نمی توان برای جبران خسارت از یک دزد هزینه کرد. هر ساعتی که برای تحقیق درباره مصرف کننده یا فروشنده مواد مخدر صرف می شود ساعتی است که می توان برای یافتن کودک گمشده استفاده کرد. هر دادگاهی که برای تعقیب یک کاربر یا فروشنده مواد مخدر برگزار می شود زمان دادگاه است که می تواند برای تعقیب یک متجاوز مورد استفاده قرار گیرد. ” قانون لیبرتاریان قانون قرارداد است. و به عنوان نمادین موری راتبارد نوشت, “این کار قانون نیست که کسی را خوب یا با احترام یا اخلاقی یا پاک یا قائم کند.” قانون باید مردم را کامل کند.

(توجه: چگونه قانون قراردادی می تواند تقلب و سایر اقدامات تجاوزکارانه را کنترل کند ، در اقساط بعدی رسیدگی می شود.

حقوق خصوصی به دو چیز نیاز دارد: تعامل داوطلبانه و ابزار اجرا. باز هم ، تعامل داوطلبانه قراردادی است که محدود به مبادلات اقتصادی نیست. هیچ جنبه ای از تماس انسانی وجود ندارد که توافق – ضمنی ، کلامی یا کتبی – نتواند حاکم باشد.

مانعی که نظریه های حقوق خصوصی در آن گرفتار شده اند ابزار اجرای آن است. به یک دلیل ، این شرکت از یک شخص ثالث قابل اعتماد دعوت می کند. شخص ثالث در حقوق خصوصی یک بازار آزاد خواهد بود و احتمالاً توسط پویایی مانند تمایل به حفظ شهرت خوب مهار خواهد شد. اما هر مدل قانونی که به شخص ثالث قابل اعتماد وابسته باشد ، در معرض فساد ، بی کفایتی و سایر عوامل خطر پذیر است. هرچه بیشتر وابسته باشد ، آسیب پذیرتر می شود.

نبوغ Satoshi Nakamoto این بود که مشکل شخص ثالث مورد اعتماد را از مبادلات اقتصادی حذف کند ، اما توانایی بلاکچین بسیار بیشتر است. این امر تأثیرات عمیقی در قانون قرارداد دارد.

برخی از پیامدهای Blockchain در قانون قرارداد

انتقال به بلاکچین یک قرارداد ساده همتا به همتا است که شرایط مربوط به آن را به یاد می آورد و از نظر شفافیت توسط جامعه پیرامون معتبر به نظر می رسد. این یک مبادله داوطلبانه است. زنجیره بلوک همچنین ابزاری برای اجرای است که شامل شرایط اعدام ، مانند برگشت ناپذیری است که هر دو طرف با آن توافق کرده اند. توافق آنها از طریق تمایل به استفاده از بلاکچین بیان می شود. بنابراین بلاکچین بیانگر هر دو الزامات قانون آزادیخواهانه است. این تعامل داوطلبانه را تسهیل می کند و به عنوان ابزاری برای اجرا عمل می کند.

وقتی قانون به قراردادها و اجرای آنها خلاصه می شود ، پس کد است قانون ، به معنای واقعی کلمه این ساده به نظر می رسد زیرا بیانگر سادگی حقوق خصوصی است.

اما صرافی های نظیر به نظیر و یکبار مصرف که توسط بلاکچین ارائه می شود برای جوامعی که به پیچیدگی هایی مانند قرارداد های اجاره ای مستمر نیاز دارند ، ارزش محدودی دارد. این همان جایی است که قراردادهای هوشمند (که در قسمت قبلی بحث شد) به اجرا در می آیند. قراردادهای خوداجرا به افراد اجازه می دهد تا با تعیین شرایط اضافی خود برای مبادله و اجرای آن از جمله مقررات پیش فرض ، از محدودیت های بلاکچین فرار کنند. قراردادهای هوشمند در حال حاضر در مرحله ابتدایی توسعه قرار دارند ، اما اهمیت اجتماعی و سیاسی آنها روشن است. آنها با شخصی سازی شرایط توافق و حذف نیاز به ابزار اجرای احزاب شخص ثالث ، قانون را تا سطح فردی متمرکز می کنند..

این پارادایم قانون عاری از جغرافیا است ، که آن را از نیاز ادراک شده اجتناب می کند. بلاکچین در حالی که قراردادی را می پذیرد که رضایت در هر حوزه قضایی جهان است ، مرزها را پاک می کند. پیامدهای این امر بسیار زیاد است.

اگر هر مبادله نسخه قانونی خود را تعریف و اجرا کند و اگر عدالت متضمن دریافت هر شخصی باشد که لیاقتش را دارد ، در این صورت افراد می توانند نسخه خود از عدالت را کد کنند و بسیاری از چشم اندازهای “عدالت” می توانند به صورت موازی وجود داشته و خود اجرا شوند و صلح یک شخص ممکن است زندگی روزمره را از طریق قراردادهایی بیان کند که قانون عادی غرب را بیان می کند. همسایه یهودی ارتدکس وی ممکن است قراردادهایی را ترسیم کند که شامل قانون حدیدی باشد. همسایه دیگر ممکن است کمونیست باشد. اگر عدالت از نظر فردی غیرمتمرکز باشد ، تنوع بی نظیر نه تنها امکان پذیر است بلکه اجتناب ناپذیر است. به عبارت دیگر ، یک بازار آزاد در عدالت.

این کد نه تنها قانون است ، بلکه عدالت نیز هست.

نیاز به نیروی انتظامی ، وکلا و داوران برطرف نمی شود ، اما چنان کاهش می یابد که برای بیشتر افراد نامرئی می شود. این نیاز رفع نمی شود زیرا هنوز لازم است نه تنها به کارکرد زندگی روزمره بلکه به تجزیه زندگی روزمره نیز پرداخته شود: اقدامات کلاهبرداری و سایر خشونت ها.

[ادامه دارد.]

تجدید چاپ این مقاله باید اعتبار bitcoin.com را شامل شود و شامل پیوندی به لینک های اصلی به تمام فصل های قبلی باشد

وندی مک الروی موافقت کرده است که کتاب جدید خود انقلاب Satoshi را به طور انحصاری با Bitcoin.com “منتشر” کند. هر شنبه قسمتی دیگر از مجموعه پست هایی پیدا می کنید که قرار است پس از حدود 18 ماه به نتیجه برسد. در کل آنها کتاب جدید او “انقلاب Satoshi” را می سازند. ابتدا آن را اینجا بخوانید.