وندی مک الروی: انفجار خیره کننده نظم خود به خودی

انفجار خیره کننده نظم خود به خودی

انقلاب ساتوشی: انقلابی در انتظارات رو به افزایش

بخش 3: تمرکززدایی

فصل 8 ، قسمت 5

Crypto: یک انفجار خیره کننده از نظم خود به خود

“تمدن ما نه تنها به منشأ خود بلکه به حفظ آن نیز بستگی دارد به آنچه می توان دقیقاً فقط به عنوان نظم گسترده همکاری بشری توصیف کرد ، نظمی که معمولاً اگر مقداری گمراه کننده باشد ، به عنوان سرمایه داری شناخته شود.”

فردریش هایک ، تصور مرگبار

ارز رمزنگاری شده به حوزه پولی نظم می بخشد. ممکن است هرج و مرج به نظر برسد زیرا کلمه “نظم” اغلب به عنوان مترادف “یکنواختی” استفاده می شود. خطوط راهپیمایی نظامی به طور همزمان در سراسر یک میدان رژه ، یا یک صنعت کامل با همان استانداردها و روشهای اجرایی اداره می شود. در مقابل ، رمزنگاری مانند غرب وحشی به نظر می رسد ، که بیشتر به سه عامل مربوط می شود: رمزنگاری متضاد قطب مخالف وحدت نظامی ، نظم خود به خودی است. رمزنگاری در مراحل ابتدایی خود است ، هنوز در تلاش است تا تعادل را در نهادها ، آداب و رسوم و قیمت پیدا کند. و مقررات و محدودیت های دولت با تلاش برای اجرای انطباق مانع توسعه ابتکاری آن می شود.

دولت استدلال می کند که باید مداخله کند زیرا بازار رمزنگاری نمی تواند خودش را تنظیم کند.

کالای تقریباً تخریب نشده تمدن

تمدن یک مزیت شگفت انگیز برای بشریت است. این “کالاهایی” مانند دانش ، شکوفایی ، فرهنگ ، پیشرفت و تحقق خود عاطفی را به روشی غیرممکن برای انسان فراهم می کند. عقب نشینی به انزوا تنها هنگامی ارجح می شود که یک “تمدن” چنان توتالیتر باشد که تمام آزادی را سلب کرده و به خطری برای خود زندگی تبدیل شود. سپس ، برده های پیش مخملی با سگهای شکاری روی پاشنه پا از شمال فرار می کنند. سپس ، جوانان مستاصل با وجود اسلحه هایی که از پشت آموزش دیده اند ، از یک دیوار سیم خاردار در برلین شرقی بالا می روند. آنها از وحشی که برای تمدن می گذرد فرار می کنند و با این کار خطر مرگ را به جان می خرند.

یک سوال محوری برای رمزنگاری رایگان این است که آیا بازار آزاد می تواند تمدن پولی ایجاد کند؟ این س breakال از بین می رود: نظم چگونه بوجود می آید و چگونه کاهش می یابد؟ س Theالات محوری هستند زیرا ، اگر آزادی نتواند جامعه ای سالم را تأمین کند ، یک مرجع اصلی خلا fill را پر می کند. موری راتبارد مشهورانه مبارزات سیاسی را در طول تاریخ به عنوان قدرت در مقابل آزادی انجام داده است. اگر تمدن به برنامه ریزی مرکزی نیاز دارد ، پس قدرت پیروز می شود. اگر یک ارز صوتی به اقتدار مرکزی نیاز داشته باشد ، Power برنده خواهد شد.

لیبرتی بیش از این که در این مسابقه جای خود را داشته باشد. تمدن نه تنها بدون دولت ظهور می کند ، بلکه حضور اقتدار بزرگترین مانع آن است. پیدایش تمدن نظم خودجوش است.

نظم خودجوش

مصداق معمول نظم خود به خود ، جعل مسیر در مراتع چمن بلند است. اولین نفری که از این میدان عبور می کند ، دنباله ای خام ایجاد می کند ، که توسط ساقه های شکسته قرار گرفته است. با عمل جداگانه ، ده نفر دیگر تصمیم می گیرند که مسیر خام را دنبال کنند. یک دنباله مشخص شروع به ظهور می کند ، و این راهی استاندارد برای عبور از میدان می شود. برای استفاده از یک عبارت معروف ، مسیر “نتیجه عمل انسان است اما از طراحی انسان نیست.”

مثال مسیر یک نسخه محروم از نظم خود به خود است. این ایده اصلی را منتقل می کند ، اما مثال مورد رضایت بخش نیست. برای یک چیز ، برای جایگزینی مدل برنامه ریزی مرکزی تمدن ، لازم است خیلی بیشتر از چگونگی ایجاد یک دنباله توضیح داده شود. چگونه یک شبکه جهانی فوق العاده پیچیده و پیچیده از تعاملات بین غریبه ها تمدن ایجاد می کند؟ چگونه غریبه ها یک وب یکپارچه تشکیل می دهند که به یک اقتصاد و جامعه پر رونق تبدیل می شود?

رمزنگاری پاسخ را ارائه می دهد: همکاری ، خواه این هدف عمدی باشد یا نه. برخی از همکاری ها عمدی است. کشاورزان محصولات را به بازارهای محلی می فروشند. تیمی از برنامه نویسان آخرین ، بهترین برنامه را طراحی می کنند. یک بیمارستان برنامه های کارکنان را هماهنگ می کند و پزشکان در مورد بیماران مشورت می کنند. رانندگان کامیون کالا را به آدرس مشخصی تحویل می دهند. قراردادهای کسب و کار نوپا با یک متخصص بازاریابی یک شرکت بین المللی با همتایان خارجی خود روابط را خاتمه می دهد. هدف این همکاری ایجاد تمدن یا جامعه نیست. انگیزه آن منافع شخصی است ، خواه این مفهوم به عنوان سود ، رضایت یا نوع دیگری از پرداخت تعریف شود.

“من ، مداد” (1958) یک مقاله کوتاه توسط لئونارد رید ، بنیانگذار بنیاد آموزش اقتصادی است. این یک داستان از منظر یک مداد را روایت می کند ، که خلاقیت خود را شرح می دهد. حماسه با برداشت ، استخراج و تشکیل مواد اولیه از جمله سرو ، چسب ، موم ، گرافیت ، لاک و پوکه آغاز می شود. خدمه کشتی های خارجی مواد را به محلی که کارگران اسکله ظروف را تخلیه می کنند حمل می کنند و کامیون داران آنها را به کارخانه های تولید مداد منتقل می کنند. تا این مرحله ، تقریباً همه افرادی که در ساخت مداد دست دارند ، کاری به این کار ندارند. آنها احتمالاً حتی از نقشی که بازی می کنند نمی دانند. آنها در حال گذران زندگی ، خالص و ساده هستند.

این کارخانه جایی است که همکاری خودآگاهانه برای ایجاد مداد آغاز می شود. این کارخانه به صورت اتوماتیک باشد یا نباشد ، سرمایه گذاران ، نظارت ، تعمیرکاران ، سرایدار و مجموعه ای از افراد دیگر برای تولید یک سازنده نیاز دارند. البته سود حاصل از ساخت میلیون ها و میلیون ها مورد است.

میلتون فریدمن ، اقتصاد برنده نوبل ، در مقدمه خود با عنوان “من ، مداد” نوشت,

“هیچ یک از هزاران نفری که در تولید مداد نقش داشتند ، وظیفه او را انجام نداد زیرا وی مداد می خواست. بعضی از آنها هرگز مداد نمی دیدند و نمی دانستند برای چه کاری است. هر كدام كار خود را راهی برای بدست آوردن كالاها و خدمات مورد نظر خود می دانستند – كالاها و خدماتی كه برای بدست آوردن مداد مورد نظر خود تولید می كردیم. هر بار که به فروشگاه می رویم و مداد می خریم ، کمی از خدمات خود را با کمترین میزان خدماتی که هر یک از هزاران نفر در تولید مداد کمک کرده اند ، رد و بدل می کنیم..

“حتی بیشتر شگفت آور است که مداد همیشه تولید شده است. هیچ کس در دفتر مرکزی نشسته است به این هزاران نفر دستور نمی دهد. هیچ پولیس نظامی دستوراتی را که داده نشده اجرا نمی کند. این افراد در بسیاری از سرزمین ها زندگی می کنند ، به زبان های مختلف صحبت می کنند ، آیین های مختلف را انجام می دهند ، حتی ممکن است از یکدیگر متنفر باشند – با این وجود هیچ یک از این اختلافات مانع همکاری آنها برای تولید مداد نبود. چگونه اتفاق افتاد؟ آدام اسمیت دویست سال پیش جواب ما را داد. “

پاسخ اسمیت “دست نامرئی” بود. این اصطلاح در کتاب اسمیت که شاهکار وی است در نظر گرفته شد, نظریه احساسات اخلاقی (1759) ، و دوباره در کارهای بعدی او ظاهر شد, ثروت ملل (1776). دست نامرئی اشاره به منافع ناخواسته اما بی نظیر جامعه دارد که ناشی از افرادی است که در جهت منافع شخصی خود ، به ویژه منافع اقتصادی خود عمل می کنند ، به روشی که توسط “من مداد” توصیف شده است.

کسانی که در این کارخانه هستند هیچ برنامه اجتماعی بزرگی فراتر از تولید کارآمد و سودآور مداد ندارند. و با این وجود ، جامعه از مزایایی برخوردار است. کودکان دارای مداد برای استفاده در کلاس هنر هستند ، کارگران می توانند خانواده خود را تغذیه کنند و یک محصول مفید ارزان قیمت در دسترس است. همه موفق می شوند. اما برای تأمین مزایای اجتماعی در بازار آزاد ، باید مقررات و محدودیت های دولت حذف شود.

این پاسخ به س questionsالاتی که قبلاً مطرح شده پاسخ می دهد: نظم ناشی از اقدامات خودسرانه افرادی است که خواه عمداً یا ناخواسته با دیگران همکاری می کنند. وقتی منافع شخصی و تعامل داوطلبانه با مداخلات دولت مانع می شود ، نظم کاهش می یابد. به طور خلاصه ، لیبرتی نظم و تمدن را به ارمغان می آورد. قدرت ناهماهنگی و تعارض ایجاد می کند.

“من ، مداد” و “دست نامرئی” سردرگمی دیگری را که می تواند ناشی از مثال مسیر باشد ، روشن می کنند. یعنی ، تعریف نظم خود به خود به عنوان “نتیجه عمل انسان اما نه از طراحی انسان” مبهم است. واضح است که سفارش کارخانه تولید مداد توسط انسان طراحی شده است. این عبارت آن واقعیت را انکار نمی کند. “نه از نظر طراحی انسانی” به این معنی است که هیچ برنامه ریز مرکزی فراتر از کسانی که کارخانه را طراحی ، مالک و اداره می کنند ، سازماندهی نمی کند.

“نه از طراحی انسانی” به ارتش بیگانگانی گفته می شود که اقدامات آنها مجموعه ای خیره کننده از محصولات و خدمات را ارائه می دهد ، حتی اگر هیچ برنامه بزرگی یا قصد آگاهانه ای برای انجام آن وجود نداشته باشد. آنها صرفاً در جهت منافع شخصی خود عمل می کنند. در نتیجه ، امروزه یک فرد متوسط ​​از سطح زندگی بالاتری نسبت به اشراف گذشته برخوردار است. این همکاری همچنین مردم را در صلح متصل می کند زیرا آنها علاقه مند به ادامه سود از یکدیگر هستند. این همکاری را در میلیون ها تعامل که میلیون ها محصول و خدمات ایجاد می کند ضرب کنید و پویایی تبدیل به چسبی می شود که جامعه را در کنار هم نگه می دارد و به ظهور تمدن اجازه می دهد.

به عبارت دیگر ، “از نظر طراحی انسانی” مانع از همکاری فعال بین افراد نیست. کاملاً برعکس هرگونه تلاش مقامات مرکزی برای قرار دادن خود در بین افراد همکاری ، مانند تنظیم جریان آزاد رمزنگاری بین افراد ، را رد می کند. این عبارت در تلاش است تا توضیح دهد که چگونه شبکه های پیچیده می توانند ناشی از همکاری ظاهراً تصادفی و غیرعمدی باشند که جامعه مدرن به آن وابسته است..

مسلماً ، یک نفر بیت کوین را طراحی کرد ، اولین ارز رمزنگاری شده مناسب. اما زنجیره ای طولانی از نظریه پردازان و آنارشیست های رمزنگاری مسیر Satoshi Nakamoto را جعل کردند. تقریباً همه آنها بدون مراجعه به حقوق دولت یا پرداخت مالیات این کار را انجام دادند. ارز رمزنگاری شده زنده می ماند زیرا تعداد بی شماری از افراد غریبه گره ها را کنترل می کنند ، نقل و انتقالات را انجام می دهند ، بلاکچین های تخصصی را اختراع می کنند ، نرم افزار بهتری اختراع می کنند و برای سود خودخواهانه خود همکاری می کنند ، که به سود دیگران منجر می شود. بیت کوین در صحنه پولی منفجر شد و پویایی اقتصادی را برای همیشه تغییر داد دقیقاً به این دلیل که از هیچ اقتدار مرکزی تبعیت نکرد. این وحشی و نوآوری آزادی بود.

ارزهای رمزپایه ممکن است شبیه هرج و مرج باشند زیرا نظم نظامی را بیان نمی کنند. آنها هنوز در مراحل اولیه توسعه هستند. و جنگ فزاینده ای بین آزادی و قدرت وجود دارد که عملکرد آنها را مخدوش می کند. علاوه بر این ، پاور در یک کار تبلیغاتی است. قدرت خواهان مزیت شدید افرادی است که معتقدند رمزنگاری هرج و مرج است ، و آی تی درمان است. این نیست. یا بهتر است بگوییم ، این یک “درمان” است که یا در ایجاد یک مداد کوتاهی می کند و یا یک مداد آنقدر گران قیمت ایجاد می کند که یک کالای لوکس باشد.

نتیجه

تاکنون ، این مقاله نظم خودجوش را فقط در مورد اقتصاد ، که بستر جامعه است ، اعمال کرده است. اما انسانها نیازهای دیگری نیز دارند: قانون ، معنویت ، فرهنگ ، تحصیلات ، خانواده … اینها برخی از نهادهایی است که تمدن توسط آنها تعریف می شود. با بستر مناسب ، وقت آن است که بررسی کنیم چگونه نظم خودجوش سایر نهادهای تمدن را تأسیس می کند. آنها نیز نتیجه طراحی انسان نیستند – یعنی نتیجه برنامه ریزی مرکزی نیستند. و ارز رمزنگاری شده در حال بازتعریف این موسسات در تصویر لیبرتی است.

[ادامه در هفته آینده.]

تجدید چاپ این مقاله باید اعتبار bitcoin.com را شامل شود و شامل پیوندی به لینک های اصلی به تمام فصل های قبلی باشد

وندی مک الروی موافقت کرده است که کتاب جدید خود انقلاب Satoshi را به طور انحصاری با Bitcoin.com “منتشر” کند. هر شنبه قسمتی دیگر از مجموعه پست هایی پیدا می کنید که قرار است پس از حدود 18 ماه به نتیجه برسد. در کل آنها کتاب جدید او “انقلاب Satoshi” را می سازند. ابتدا آن را اینجا بخوانید.