نامه های سرگشاده به راس اولبریخت: داشتن یک هم اتاقی خوشبخت
توجه داشته باشید از طرف ویراستار: این نامه آخرین نامه از نامه های سرگشاده مداوم به راس اولبریخت است که توسط Bitcoin.com برگزار می شود.
همچنین بخوانید: Open Letters to Ross Ulbricht: A True Libertarian Hero
راس عزیز,
هوا در نیویورک چگونه است؟ امروز در نیوهمپشایر هوا ابری بود. برق در شهر کوچکی که من در آن زندگی می کنم قطع شد و حتی پس از روشن شدن آن ، ISP ما ساعت ها پایین بود. این امر باعث ایجاد یک گرفتگی جدی در تولید The Daily Decrypt می شود ، یک خبر جدید رمزنگاری شده که 2.5 ماه پیش شروع کردم. من آن را روی کارت پستالی که آخر هفته برای شما نوشتم ذکر کردم. مطمئن نیستم که آن را دریافت کرده اید یا نه ، زیرا من آن را تحت مراقبت تاتیانا موروز سپردم و ما در آن زمان برای کنفرانس بیت کوین آمریکای لاتین در مکزیکوسیتی بودیم.
بگذارید در مورد یکی از هم اتاقی های قبلی ام برای شما بگویم. عزیزم هر روز حشیش می کشید – اگر می توانست ، هر ساعت! “غرور و شادی” ممکن است بهترین راه برای توصیف احساسات او نسبت به گیاه تند باشد. من هرگز ندیدم که او اینقدر پوزخند بزند – یا کاملاً آرام بگیرد – مثل وقتی که تازه شریک شده بود.
او حتی هر بار که خرید می کرد تعطیل اعلام می کرد: “New Weed Day!”
در واقع بسیار زیبا و خنده دار بود. در حالی که من علاقه زیادی به حشیش ندارم ، از آنجا که گیاه یک هم اتاقی خوشبخت را برای من فراهم کرد ، زندگی من را بهتر کرد. او حتی تمیزتر بود و بعد از سیگار کشیدن کارهای خانه بیشتر انجام می داد! بنابراین بوی آن بسیار ارزشش را داشت.
فقط یک بار در خانه ما بود که New Weed Day شادی آور نبود ، و آن هم در هنگام تحویل حشیش بود. متشنج و ناراحت کننده بود. خریدار و فروشنده به طور پنهانی اما به طور مداوم نگاهی به پنجره های ما می انداخت تا پلیس را بررسی کند. هنگامی که فروشنده متوجه اتومبیل پلیس جلوی در خانه ما پارک شده بود ، به ویژه یک بار روز جدید علف هرز مرطوب شد. ماشین و سرنشین آن برای دقایقی در آنجا باقی ماندند که ساعتها حس می کردند. هر کس در اتاق تماشا می کرد برای دیدن اینکه شکارچی بالقوه چه کاری انجام می دهد ، یخ زد.
سرانجام پلیس رفت. اما نه قبل از خراب کردن روز علف هرز جدید.
مدتی بعد از این حادثه بود که هم اتاقی ام به من در مورد “روزهای جاده ابریشم” گفت.
“شما از جاده ابریشم خریدید؟” من فاصله گرفتم من هرگز کسی را که از آن استفاده کرده باشد ملاقات نکرده ام – یا حداقل ، هرگز کسی وقت نمی گذاشت که به من بگوید از آن استفاده کرده ام.
او پاسخ داد: “اوه ، مطمئنا” ، و لبخندش را به حافظه زد. “عالی بود. بسته ها درست به صندوق پستی شما تحویل داده شدند. شما بیرون رفتید ، در حیاط جلوی خانه خود ایمن بودید ، و نامه را دریافت کردید. همین بود.
“و این بهترین کیفیت علف هرز بود که من تاکنون داشته ام.”
او در ادامه به من در مورد رتبه بندی شهرت جاده ابریشم گفت. چطور او همیشه می توانست نسبتاً مطمئن باشد که بهترین کیفیت را با بهترین قیمت بدست می آورد. اگر هر فروشنده ای به اندازه کافی احمقانه بتواند کالای بد را حمل کند ، می تواند به اعتبار معتبر آن متوسل شود.
سرانجام عقب افتاد و اظهار حسرت روزهای تحویل صندوق پستی کرد: “خیلی عالی بود.” احساس خشم کمی از طرف او کردم. عصبانیت از اینکه هم اتاقی سنگسار من دیگر نمی تواند از خرید کالای مورد علاقه خود احساس امنیت کند. عصبانیت از اینکه فروشنده حشیش مجبور است مرتباً به بازار بیاید ، با نگاه مکرر از پنجره ما روز علف هرز را ناخوشایند می کند. من ناراحت شدم که به دست آوردن ماده ای که باعث شد هم اتاقی ام آنقدر گشاد لبخند بزند و ظرفهای ما را با خوشحالی بشوید خطرناک است.
اما وقتی چیزی را دانستید ، نمی توانید از آن آگاهی نداشته باشید. او بازار آزادتري در گياهان شناخته بود و نمي خواست به اين زودي طعم آزادي را فراموش كند. و این به لطف شما راس است.
من فکر نمی کنم شما یک شهید باشید ، و فکر نمی کنم شما یک مقدس باشید. شما بهتر از هر یک از آنها هستید – شما یک کارآفرین هستید.
طبق تعریف ، یک خطرپذیر. تنها نوعی از شخصی است که واقعاً این دنیا را به جلو می برد. چه کسی کالاها و خدمات را به اندازه کافی ارزشمند ارائه می دهد که افراد دیگر مایلند در ازای آن از ثروت خود صرف نظر کنند.
من به خصوص نمی دانم راس ، در مورد اینکه در قفس هستید ، چه بگویم ، جز این که با اعتماد به نفس از اینکه شرکت خوبی دارید ، سیاه ترین شوخ طبعی را برای شما فراهم کنم. من نمی دانم قبل از اینکه فن آوری های غیرمتمرکز بشریت را از رگه های کوچک اما به شدت جنون آمیز خود نجات دهند ، تعداد بیشتری گیرگیری ، حمله ، مرگ و نسل کشی رخ خواهد داد.
اما فکر می کنم این اتفاق بیفتد.
من به طور فزاینده متقاعد می شوم که خشونت متمرکز در واقع از افراد متفاوت قدرتمندتر است ، اما شبکه های غیرمتمرکز همان افراد می توانند و از خشونت متمرکز نیز قدرتمندتر خواهند بود. من متقاعد شده ام که فقط فن آوری های “ازدحام” – مانند ارز رمزنگاری شده – می توانند فریب صدای افراد بسیار خشونت آمیز را خاموش کنند. و اگر این اتفاق بیفتد ، در هر کتاب تاریخی که به عنوان یک بازیگر اصلی در نجات گروه ما مهم است ، وارد خواهید شد.
آیا در مورد کتابی به نام بایوسنتریسم شنیده اید: زندگی چگونه جهان را به وجود می آورد؟ ذهنم را به باد می دهد. اگر نسخه ای از آن را می خواهید به من اطلاع دهید.
خالصانه,
آماندا بی جانسون
آیا می خواهید نامه ای به راس اولبریچ ارسال کنید؟ آن را به صورت رایگان انجام دهید نامه خود را به آدرس [email protected] ایمیل کنید و در محل اسارت در شهر نیویورک برای او چاپ ، مهر و پست می شود.